ابی در کارش گناهکار است و رئیس داستان کیرکون واقعاً او را لعنتی کرده است
ابی دختر جوانی با موهای داستان کیرکون سرخ است که در یک دفتر کار می کند و به دلیل برخی اشتباه رئیس او را وادار به عشق ورزیدن به او می کند تا او این کار را ترک نکند. او به او مکش خوبی می دهد ، اما او اصرار دارد که رابطه جنسی کامل داشته باشد. او با قرار دادن سرطان خود بر روی تخت ، او خروس خود را در آن كاشته و او را لعنتی كرد و بیدمشك كرد.