خدمتکار پدربزرگ بیچاره عکس سوپرکیرتوکس ای را که روی تختش خوابیده بود پیچ ​​کرد

خدمتکار جوان در حال مراقبت از یک پدربزرگ پیر بیمار بود که روی تختخوابش دراز کشیده بود و عکس سوپرکیرتوکس او آن را تمیز می کرد و زمان شستشوی آن فرا رسیده بود و دختر با یک عضو شروع کرد ، شروع به شستن کرد و پدربزرگ عضو شد و دختر می خواست چیز جدیدی را امتحان کند و آن را شروع کند. لیسیدم و بعد از مدتی من روی آن نشسته بودم و مثل پدربزرگ و مادربزرگهای دیوانه وار گال می کردم.